سلام.آقا ما اومدیم یه ابتکاری کردیم و یه مصاحبه خیالی با سیاوش قمیشی ترتیب دادیم.پیشنهاد می کنم که حتما بخونیدو بعد ازاون حتما نظرتون رو هم بگین:
- سلام آقای قمیشی.
* سلام.
- لطفا خودتونوکامل معرفی کنید.
* من همونم که همیشه غم و غصش بی شماره، اونی که تنها ترینه، حتی سایه هم نداره
- چند سال سن دارید؟
*مبر ز موی سپیدم، گمان به عمر دراز،جوان به حادثه ای پیر می شود گاهی.
- زندگی برای شما در غربت چگونه است؟
* دل هیچکی مثل من غربت اینجا رو نداره، دیگه حرفهای علاقه همه مردن تو دلم.
-اوقات فراغت خودتونو بیشتر چه جوری می گذرونید؟
* روی سکوی کنار پنجره ،همه شب جای منه. چند ورق کاغذ و یک دونه قلم، همیشه یار منه.
- نظرتون درباره ایران و بازگشت به ایران چیه؟
* مگه میشه، مگه میشه، مگه میشه ترک وطن کرد؟ توی غربت عمری رو سرکرد؟
-نظرتون راجع به مردم واطرافیانتون در آمریکا چیه؟
* چه می دونن به چی میگن، ستاره چه می دونن دنیا کیا بهاره، چه می دونن عاشق میشه چه آسون، پرنده توی بارون
-اقای قمیشی اگه میشه زندگی رو برای ما تعریف کنید.
* ای بابا!چه سوالهای سختی می پرسید.
- اگه میشه جواب بدید.
* زندگی یعنی چکیدن، همچو شمع از گرمی عشق، زندگی یعنی لطافت، گم شدن در نرمی عشق.
- اگه میشه عشق و عاشقی رو هم تعریف کنید.
*و عاشق گشتن و عاشق نمودن سخت دشوار است.
- و محبت رو!
*غریبه توی غربت، نگی چی شد محبت، بگی می گن دیوونست، حرفاش چه بچه گونست.
-سیاوش جان تو غربت چه چیز هایی رو یاد گرفتید؟
*یادمون دادن که اینجا، زندگی رو سخت نگیریم. از غم ویرونی تو، روزی صد دفعه نمیریم. یادمون دادن که یاد، سوختن خونه نیفتیم، خواب بود هرچی که دیدیم، باد بود هر چی شنفتیم.
-در زندگی چند بار عاشق شدید؟یا بهتر بگم تا حالا عاشق شدید؟
* باور ما نمی شود، در سر ما نمی رود، از گذر سینه ما، یار دگر گذر کند.
- پس توی غربت یارو یاور شما کیه؟
*با هر که سخن گفتم، در خود گره ای گم بود، چون کرم شبان تابان، می تابی و می تابم. بر هر که نظر کردم، گریان و پریشان بود. چون ابر سبک باران، می باری و می بارم.
-اقای قمیشی نظرتون در مورد ایرون و ایرونی چیه؟
*ایرونی ساقه و برگ و ریشه، ساقه از ریشه جدا نمیشه.................ایرونی برقراره همیشه، هیچکی مثل ایرونی نمیشه.
- بهترین البومتون؟
*حادثه عزیز من، تنها تو موندنی شدی، بین همه ترانه هام، تنها تو خوندنی شدی.
- قصد دارید تا کی به کارتون ادامه بدید؟
*من آخرین رهگذرم، تو این خیابون بلند. دیر اومدم که زود برم، دل به صدای من نبند.
-یک نصیحت برای طرفداراتون...؟
*مگذار که یاد مارا، طعم تلخ این حقیقت ببرد. این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود.
- و اما حرف آخر؟
*الهی دل خوشی باشه پناهت، گل های رازقی تن پوش راهت، الهی خوش خبر باشه قناری، بخون تا خروس خون چشم به راهت.
.........
خوب.امیدوارم که از این مصاحبه خیالی خوشتون اومده باشه